عاشقی و بی نوایی کار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
تا بود عشقت میان جان ما
جان ما در پیش ما ایثار ماست
جان ما زان است جان ، کو جان ماست
جان ما بی فخر عشقش عار ماست
عشق او آسان همی پنداشتم
سد ما در راه ما پندار ماست
کار ما چون شد ز دست ما کنون
هرچه درد و دردی است آن کار ماست
بوده عمری در میان اهل دین
وین زمان تسبیح ما زنار ماست
چون به مسجد یک زمان حاضر نهایم
نیست این مسجد که این خمار ماست
کیست چون عطار در خمار عشق
کین زمان در درد دردی خوار ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عاطفی است. شاعر بیان میکند که عشق و درد ناشی از آن بخش جداییناپذیر از زندگیاش است. او به این باور رسیده که عشق به معبودش، جان او را تشکیل میدهد و بدون آن، زندگیاش بیمعناست. شاعر همچنین به چالشهایی که در مسیر عشق با آنها مواجه شده، اشاره میکند و تأکید دارد که در مواجهه با مشکلات، عشق تنها راه نجات اوست. در نهایت، او با اشاره به جایگاه خود در جمع اهل دین و نسبتش با عشق، نشان میدهد که این عشق او را از دیگران متمایز میکند.
هوش مصنوعی: عاشق بودن و بیپناهی، شغل و وظیفه ماست، چون او دوست ماست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق تو در دل ما وجود دارد، جان ما در مقابل ماست و فدای تو خواهد شد.
هوش مصنوعی: زندگی ما به عشق او وابسته است و آنجا که جان او وجود دارد، جان ما نیز نفس میکشد. در واقع، وجود ما بدون عشق او بیمعنا و شرمآور است.
هوش مصنوعی: عشق او را ساده میدیدم، ولی اکنون میفهمم که موانع در مسیر ما ناشی از تصورات خودمان است.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، هر چیزی که در درد و رنج میبینیم، نتیجه کارهایی است که خودمان انجام دادهایم و دیگر تسلطی بر آن نداریم.
هوش مصنوعی: سالها در جمع افراد مذهبی و دیندار بودهام و اکنون تسبیح من به زنجیر و سمبلهای دیگری تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی مدتی در مسجد حاضر نمیشویم، اینجا دیگر مسجد نیست و مکان ما به خاطر حالت مستیمان میباشد.
هوش مصنوعی: چه کسی مانند عطار در شوروحال عشق است؟ این زمان، برای ما که در درد و رنج قرار داریم، بسیار سخت و نامناسب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هرچه هست از راه نطق یار ماست
زاهد بی راه خود در نار ماست
دلبری و بیدلی اسرار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست
نوبهاری کو جهان را نو کند
[...]
آن نگار بی وفا گر یار ماست
از چه رو پیوسته در آزار ماست
او ز ما بیزار خوش در خواب صبح
در خیالش دیده ی بیدار ماست
ما تو را دلدار خود پنداشتیم
[...]
عاشقی و باده نوشی کار ماست
نقل بزم عاشقان گفتار ماست
همدم جامیم و با ساقی حریف
هر کجا رندی بیابی یار ماست
بلبل مستیم در گلزار عشق
[...]
پیشهٔ ما عشق و رندی کار ماست
نیکنامی ننگ ما و عار ماست
ما امانتدار عشقیم از ازل
آنچه گردون برنتابد بار ماست
آنچه گرمای قیامت نام اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.