چون ز مرغ سحر فغان برخاست
ناله از طاق آسمان برخاست
صبح چون دردمید از پس کوه
آتشی از همه جهان برخاست
عنبر شب چو سوخت زآتش صبح
بوی عنبر ز گلستان برخاست
سپر آفتاب تیغ کشید
قلم عافیت ز جان برخاست
ساقی از در درآمد و بنشست
صد قیامت به یک زمان برخاست
کس چه داند که چون شراب بخورد
شور چون از شکَرسِتان برخاست
زآرزوی سماع و شاهد و می
از همه عاشقان فغان برخاست
باده ناخورده مست شد عطار
سوی مدح خدایگان برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری به توصیف لحظههای بیداری و شور و شوق ناشی از صبح میپردازد. صبح که از دل کوهها میجوشد، آتش زندگی و شوق را در دل عالم برمیافروزد. با دمیدن صبح، عطر عنبر در فضا پراکنده میشود و عشق و شیدایی به اوج میرسد. شاعر به تأثیر شراب و لذتهای آن اشاره میکند و از احساس سرخوشی و شور ناشی از آن سخن میگوید. در نهایت، شاعر به ستایش خالق هستی پرداخته و با حالتی مستانه به وصف عشق و سماع میپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که آواز مرغ سحر به گوش رسید، صدای نالهای از آسمان به بلندای فضا به گوش آمد.
هوش مصنوعی: صبح وقتی نورش از پشت کوهها زبانه کشید، شعلهای از آتش به پا شد که به تمامی جهان سرایت کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که شب به پایان میرسد و صبح فرامیرسد، بوی خوش عطر عنبر از باغ باغها به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: خورشید مانند سپری در برابر تیرهای آفتاب ایستاده است و قلمی که نشاندهنده راحتی و آرامش است، از زندگی جدا شده است.
هوش مصنوعی: ساقی وارد شد و نشست، که در همان لحظه، هرج و مرجی بزرگ به پا شد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که بعد از نوشیدن شراب، چه حالتی پیدا میکند و چگونه زمانی که از سرزمین شیرین (شکرستان) بیرون میآید، شور و انگیزهاش تغییر میکند.
هوش مصنوعی: به دلیل شوق و خواستهای که به راز و رمز عشق، زیبایی و میگساری دارند، همه عاشقان ناله و فریاد سر دادند.
هوش مصنوعی: عطار، بدون آنکه نوشیدنی بنوشد، حالتی شگفتانگیز و مستکننده پیدا کرد و به ستایش و مدح خداوند ارجمند برخاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
راحت از راه دل چنان برخاست
که دل اکنون ز بند جان برخاست
نفسی در میان میانجی بود
آن میانجی هم از میان برخاست
سایهای مانده بود هم گم شد
[...]
پرده ظلمت از جهان برخاست
وان خیالات از میان برخاست
دوش کان شمع نیکوان برخاست
ناله از پیر و از جوان برخاست
گل سرخ رخش چو عکس انداخت
جوش آتش ز ارغوان برخاست
آفتابی که خواجهتاش مه است
[...]
ناگه از میکده فغان برخاست
ناله از جان عاشقان برخاست
شر و شوری فتاد در عالم
های و هویی از این و آن برخاست
جامی از میکده روان کردند
[...]
چون ز مرغ سحر فغان برخاست
نعره از جان عاشقان برخاست
نرگس نیمه مست خواب آلود
به تماشای بوستان برخاست
چون میان تو ام بشد زکنار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.