تَرْسا بَچهٔ مَستم گر پرده بَرَانْدازَد،
بَس سَر که ز هر سویی بَرْ یکْدِگرَ انْدازد
از دِیر بُرون آمَد، سَرمَست و پَریشانْ مو،
یارَب که چِه آتشها در هر جگرَ انْدازد
چُون زلفِ پریشانْ را زُنّار بَرَافْشاند،
صَد رهبرِ ایمان را در رَهْگُذَرَ انْدازد
هم غَمزهٔ غَمّازش بیتیر جگر دوزَد،
هم طُرِّهٔ طَرّارَش بیتیغ سَرَ انْدازد
در وقتِ تُرُشْرویی، چونْ تَلخْ سُخن گوید؟
بَس شور به شیرینی کانْدر شِکرَ انْدازد
کو عیسيِ روحانی تا مُعْجِزِ خود بیند؟
کو یوسفِ کنعانی تا چشم بَرَانْدازد؟
گر عارضِ خوبِ او از پردِه بُرون آیَد
صَد، چُون پسرِ اَدْهَم، تاج و کمَرَ انْدازد
گر تائِبِ صَدساله بینَد شِکنِ زلفَش،
حالی، به سَرَانْدازی، دَسْتارْ دَرَانْدازد
وَر صوفیِ صافیدِلْ رویَش به خیال آرَد،
زُنّارْ کمَرْ سازَد، خِرقهْ به دَرَ انْدازد
گر تَر بکُنَد دریا از چشمهٔ خِضْرَش لَب،
دایم، به نثارِ او موجِ گُهَرَ انْدازد
وَر طَشتِ فَلَکْ روزی در زَر کُنَدَش پِنهان،
همچون گُهَرَش، حالی، زَر بازْ بَرَانْدازد
خورشید، که هر روزی بَسْ تیغزنان آیَد،
از رَشکِ رُخش، هر شب، آخرْ سِپَرَ انْدازد
چُون دوسْتیِ آن بُت در سینه فرود آید،
دل، دشمنِ جان گردد؛ جانْ در خطرَ انْدازد
در دیده و دل هرگز چه خُشک و تَرَم مانَد؟
چون هر نَفَسَمْ آتشْ در خُشک و تَرَ انْدازد
عَطّار اگر روزی نو دولتِ عشق آیَد،
یکبارِ دگر آخر بر وِی نَظَرَ انْدازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ تأثیرات شدید و سوزان عشق و زیبایی است. شاعر به وصف جذابیت و فریبندگی معشوق میپردازد و به این نکته اشاره میکند که چگونه حضور او میتواند آتش شوق و احساسات را در دلها روشن کند. او میگوید که زیبایی معشوق مثل یک پرده است که وقتی کنار رود، تأثیر عمیقی بر دیگران دارد. شاعر اشاره میکند که حتی در سختیها و تلخیها، گویی شیرینی عشق میتواند شور و شوق را زنده کند. به طور کلی، شعر نشاندهندهٔ قدرت و تأثیرگذاری عشق و زیبایی در زندگی انسانهاست.
هوش مصنوعی: اگر شخص ترسویی پرده را کنار بزند، مسلماً بسیاری از سرها از جهات مختلف به هم خواهند رسید و به هم نگاه خواهند کرد.
هوش مصنوعی: از معبد بیرون آمد، سرمست و با موهای آشفته. ای خدا، چه آتشهایی در دل هر کسی روشن کرده است!
هوش مصنوعی: زمانی که زلفهای آشفته را با زنجیری مرتب و منظم کنند، صدها رهبر و پیشوای ایمان را در مسیر اشتباه قرار میدهند.
هوش مصنوعی: چشمان جذابش بدون نیاز به تیر، قلب را هدف قرار میدهد و پیچش موهایش بدون نیاز به تیغ، سر را میبرد.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که کسی به تندی برخورد میکند، چه کسی میتواند با او صحبت کند؟ چه بسا طعنهها و سختگیریها باعث میشود که شیرینی کلام هم در دلهره و تلخی فرو برود.
هوش مصنوعی: کجا میتوان عیسی روحانی را پیدا کرد تا معجزهاش را ببیند؟ کجا یوسف کنعانی را میتوان یافت تا چشمها را به خود خیره کند؟
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبای او از پرده بیرون بیاید، صد بار چون پسر آدم، تاج و کمربند به خود میزند.
سراندازی حرکتی است که در رقص یا سماع میکنند؛ مانند دروایش که از شدت بیخودی و هیجان، سر را به جلو یا دایرهوار میاندازند.
هوش مصنوعی: اگر صوفی پاکدل، به دیدارش فکر کند، کمربند زنون را به خود میبندد و ردا را به در میاندازد.
هوش مصنوعی: اگر دریا از چشمهٔ سبز خود لب تر کند، همیشه به خاطر او موجهای مروارید را نثار خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در روزی از روزگار، مانند جواهری که در درون طشت آسمان پنهان شده است، طلا نیز دوباره به صورت گرانبهایی نمایان خواهد شد و به این ترتیب از زیر پوشش خود بیرون میآید.
هوش مصنوعی: هر روز خورشید با قدرت و زیبایی خود طلوع میکند و با تابش نورش به همه چیز جلوه و روشنی میبخشد. اما در شب، به خاطر زیبایی و درخشندگی ماه، به نوعی احساس کممحلی میکند و به آرامی از رقابت با او کنارهگیری میکند.
هوش مصنوعی: وقتی دوستی آن معشوق در قلب انسان مینشید، دل تبدیل به دشمن جان میشود و جان از خطر تهدید میشود.
هوش مصنوعی: در چشمان و دل من هیچ چیز نمیتواند باقی بماند، چون هر نفس که میکشم، آتش را در خشک و تر میافروزد.
هوش مصنوعی: عطار میگوید: اگر یک روز عشق دوباره به اوج خود برسد، باید یک بار دیگر به چهره او نگاهی بیندازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کو عیسی روحانی تا معجز خود بیند
کو یوسف کنعانی تا جسم براندازد
کو تایب صد ساله تا بر شکن زلفش
حالی بسر اندازی دستار در اندازد
هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد
در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد
کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش
تسبیح در آویزد، زنار دراندازد
دلها به خروش آید چون زلف برافشاند
[...]
چون طوطی خطّ تو پر بر شکر اندازد
مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد
صوفی ز می لعلت گر نوش کند جامی
تسبیح بر افشاند سجّاده بر اندازد
چون تیر زند چشمت سیاره هدف گردد
[...]
از سر چو کله در برم آن ترک براندازد
هر کس نظری دارد در پاش سراندازد
بی دیده نمیبیند رخسار نگارین را
هر کو بصری دارد بر تو نظر اندازد
گر بگذری از کنعان ای یوسف روحانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.