کشتی عمر ما کنار افتاد
رخت در آب رفت و کار افتاد
موی همرنگ کفک دریا شد
وز دهان در شاهوار افتاد
روز عمری که بیخ بر باد است
با سر شاخ روزگار افتاد
سر به ره در نهاد سیل اجل
شورشی سخت در حصار افتاد
مستییی بود عهد برنایی
این زمان کار با خمار افتاد
چون به مقصد رسم که بر سر راه
خر نگونسار گشت و بار افتاد
گل چگویم ز گلستان جهان
که به یک گل هزار خار افتاد
هر که در گلستان دنیا خفت
پای او در دهان مار افتاد
هر که یک دم شمرد در شادی
در غم و رنج بی شمار افتاد
بی قراری چرا کنی چندین
چه کنی چون چنین قرار افتاد
چه توان کرد اگر ز سکهٔ عمر
نقد عمر تو کم عیار افتاد
تو مزن دم خموش باش خموش
که نه این کار اختیار افتاد
گر نبودی امید، وای دلم
لیک عطار امیدوار افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان زوال و گذر زمان میپردازد و اشاره میکند که کشتی عمر انسان به طور ناگهانی به ساحل افتاده و زندگی به چالش کشیده شده است. او از تغییرات و ناامیدیهایی صحبت میکند که در زندگی رخ میدهد و به دشواریهایی که باید تحمل کرده شود اشاره دارد. همچنین به تناقضات زندگی، مانند شادی و غم و زیبایی و زشتی، میپردازد و در نهایت امید خود را در شرایط سخت ابراز میکند. شاعر در اینجا تأکید دارد که در مواجهه با مشکلات و ناامیدیها، باید صبر و آرامش را حفظ کرد.
هوش مصنوعی: عمر ما مثل یک کشتی به کناری رفته و لباسهایمان در آب غرق شده و کارهایمان به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: موهایش مانند رنگ کف دریا شد و از دهانش در مقابل شاهوار افتاد.
هوش مصنوعی: روزی که بیتوجهی و بیفکری در آن غالب است، سرنوشت سختی برای فرد رقم خواهد زد.
هوش مصنوعی: سیل مرگ به شدت درگیر شده و به حصاری که برای جلوگیری از آن ایجاد شده بود، حمله کرده است.
هوش مصنوعی: این دوران، زمانی بود که شوق و سرخوشی تجربه میشد، اما اکنون حالتی از غم و ناآرامی بر آن حاکم شده است.
هوش مصنوعی: وقتی به مقصد رسیدم، بر سر راه ناگهان بار سنگینی که با خود داشتم افتاد و مسیرم را دشوار کرد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از زیباییهای دنیا بگویم در حالی که به خاطر یک گل، هزار خار وجود دارد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا غرق لذتها و خوشیها شود، ممکن است به خطرات و مشکلاتی دچار شود که مانند مار، به او آسیب برساند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در لحظهای شاد باشد، ممکن است در حالتهای دیگر دچار غم و سختیهای فراوانی شود.
هوش مصنوعی: چرا این همه بیقراری میکنی، وقتی اینگونه سرنوشت رقم خورده است؟
هوش مصنوعی: چه میتوان کرد اگر ارزش زمان و زندگیات کم شود و به اندازه کافی باارزش نباشد؟
هوش مصنوعی: سخن نگو و ساکت بمان، زیرا این کار نه به اختیار تو است.
هوش مصنوعی: اگر امیدی نبود، وای به حال قلبم، اما عطار با امید به زندگی ادامه داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا مرا عشق یار غار افتاد
پای من در دهان مار افتاد
چکنم چون ز گلستان امید
دیدهام را نصیب خار افتاد
کشتی صبر من چو از غرقاب
[...]
کار ازین صعبتر که بار افتاد
وارهان وارهان که کار افتاد
تا نهایت بران قرار افتاد
که بباید شدن چو کار افتاد
روزی اندر میان نقار افتاد
هر دو را زان نقار کار افتاد
هرکرا با کتاب کار افتاد
عمرشاز شصت تا هزار افتاد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.