گنجور

 
انوری

ایا به عالم عهد از تو نوبهاروفا

چرا چنین ز نسیم صبات بی‌خبرم

به خاصه چون تو شناسی که رنگ و بوی نداد

خرد به باغ سخن بی‌شکوفهٔ هنرم

به صد زبانت چو سوسن بگفته بودم دی

که چون بنفشه ز سستی فروشدست سرم

گر اندکی عرق نسترن به دست آری

به من فرست وگرنه بگوی تا بخرم

زبان چو لاله به گرد دهان درافگندی

که گر نیارمت از سبزهٔ دمن بترم

فروخت روی نشاطم چو بوستان افروز

بدان امید کزین ورطه بو که جان ببرم

برون شدی و فرو برد سر چو نیلوفر

به آب غفلت ودانسته کاب می‌نخورم

دو روز رفت که چون شنبلید پژمرده

ز تشنگی به غایت نه خشکم و نه ترم

ز تف چو ظاهر تفاح زرد گشت رخم

ز غم چو باطن او پاره‌پاره شد جگرم

چو گوش این سخنت همچو پیل گوش نمود

که چیست عارضه یا من به معرض چه درم

نه بی‌وفات چو ایام یاسمن خوانم

نه زین سپس همه رنگت چو ارغوان شمرم

تو آنچه بینی این بین که با فراغت تو

هنوز دیده چو نرگس نهاده می‌نگرم

چو دستهای چنارست هر دو دستم سست

وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

نظر همی کنم ار چند مختصر نظرم

به چشم مختصر اندر نهاد مختصرم

نمی‌شناسم خود را که من کیم به یقین

از آنکه من ز خود اندر به خود همی نگرم

عیان چو باز سفیدم نهان چو زاغ سیاه

[...]

خاقانی

جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم

وحید گنج هنر بود و بود عم به سرم

به سوی این دو یگانه به موصل و شروان

دلی است معتکف و همتی است برحذرم

هنر بدرد ز دندان تیز سین سخا

[...]

ظهیر فاریابی

چو ماه یکشبه بنهفت چهره از نظرم

مه دو هفته درآمد به تهنیت ز درم

بداد مژده عید از لطف چنانک گرفت

ز فرق تا به قدم جمله در گل و شکرم

مرا به شادی رویش به سینه باز آمد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ظهیر فاریابی
اثیر اخسیکتی

شها چو حلقه بگوش ستانه تو شدم

روا مدار که چون حلقه از برون درم

به نیم چشم نهانک چو دزد در جلاد

ز دور در رخ دربان شاه می نگرم

در این میانه فرو مانده ام که چون اورا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه