دوستا گر دوستی گر دشمنی
جان شیرین و جهان روشنی
در سر کار تو کردم دین و دل
انده جانست وان در میزنی
برنیارم سر گرم در سرزنش
ساعتی صد بار در پای افکنی
تا همی دانی که در کار توام
رغم را پیوسته در خون منی
چند گویی خونت اندر گردنت
بس به سر بیرون مشو گر کردنی
با منت چندین چه باید کارزار
چون مصاف من ببوسی بشکنی
چون فلک با انوری توسن نگشت
مردمی کن درگذر زین توسنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر به بررسی روابط دوستی و دشمنی میپردازد. شاعر به طرف مقابلش میگوید که اگر دوست باشد، جان و جهان را روشن میکند، و اینکه او برای دوست داشتن و خدمت به او دین و دلش را فدای این ارتباط کرده است. شاعر همچنین از درد و رنجی که ز دشمنی میکشد صحبت میکند و اینکه نمیتواند درکنار سرزنشهای دیگران آرام بگیرد. او میخواهد طرف مقابل بداند که دشمنیاش در زندگیاش تأثیر عمیقی دارد و از او میپرسد چرا باید به این دشمنی ادامه دهد. در نهایت، شاعر از طرف مقابل میخواهد که به انسانیت و دوستی روی آورد و به جای دشمنی، از کنار هم بودن لذت ببرند.
هوش مصنوعی: ای دوستان، اگر دوستی کنید یا دشمنی، در هر حال، زندگی و دنیا را برای من زیبا و دلپذیر میسازید.
هوش مصنوعی: در قلب و جانم عشق و ایمان به تو را به وجود آوردم، و تو همچنان در حال میزنی و با شور و حال خود مرا میگیری.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خاطر انتقادها و سرزنشها، مدام درنگ کرده و به خودم ناراحتی و دغدغه ایجاد کنم.
هوش مصنوعی: به تو میفهمانم که در حالی که من همیشه در عذاب و رنج هستم، تو همچنان در زندگی من تأثیر عمیق و دائمی داری.
هوش مصنوعی: چرا مدام در مورد سختیهای زندگی صحبت میکنی؟ بهتر است خودت را از فشارها و مشکلات رها کنی و به جلو بروی.
هوش مصنوعی: اگر با تلخی و سختیهای زیادی مواجه هستم، چه باید بکنم؟ چون در نبردی که تو با من داری، اگر تو بیتوجهی کنی، من هم شکسته و ناامید میشوم.
هوش مصنوعی: وقتی آسمان به هویت و شرافت تو اهمیت نمیدهد، انسانها باید از این ناپایداری و گذرای زندگی دوری کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من سخن گویم، تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستی زنی
گفت این قومند چون تردامنی
در ره دنیا نه مرد و نه زنی
بر سر ما آمد ابر بهمنی
همچو سلطان بر سپاه ارمنی
شد به چشم من سیه گیتی ز برف
گرچه زاید از سپیدی روشنی
گر سپید آمد سیه کاری برف
[...]
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی
زاری از ما نه تو زاری میکنی
چون عطارد تا کی از تر دامنی
گاه مردی کردی و گاهی زنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.