گم شد از بغداد شبلی چندگاه
کس بسوی او کجا میبرد راه
باز جستندش به هر موضع بسی
در مخنث خانهای دیدش کسی
در میان آن گروهی بیادب
چشمتر بنشسته بود و خشک لب
سایلی گفت ای برنگ راز جوی
این چه جای تست آخر بازگوی
گفت این قومند چون تردامنی
در ره دنیا نه مرد و نه زنی
من چو ایشانم، ولی در راه دین
نه زنی در دین نه مردی چند ازین
گم شدم در ناجوانمردی خویش
شرم میدارم من از مردی خویش
هرک جان خویش را آگاه کرد
ریش خود دستارخوان راه کرد
همچو مردان دل خرد کرد اختیار
کرد بر استادگان عزت نثار
گر تو بیش آیی ز مویی در نظر
خویشتن را از بتی باشی بتر
مدح و ذمت گر تفاوت میکند
بتگری باشی که او بت میکند
گر تو حق رابندهٔ، بتگر مباش
ور تو مرد ایزدی، آزر مباش
نیست ممکن در میان خاص و عام
از مقام بندگی برتر مقام
بندگی کن بیش از این دعوی مجوی
مرد حق شو، عزت از عزی مجوی
چون ترا صد بت بود در زیر دلق
چون نمایی خویش را صوفی به خلق
ای مخنث، جامهٔ مردان مدار
خویش را زین بیش سرگردان مدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وضعیت اجتماعی و دینی افراد گمشده در بغداد اشاره میکند. او از شبلی، عارفی که مدتی گم شده، صحبت میکند و بیان میکند که در جستجوی او، گروهی بیادب او را در مکانی نامناسب یافتهاند. این فرد که خود را در میان مردان و زنان نمیبیند، تأکید میکند که در راه دین، جایگاه جنسیتی ندارد و خود را درگیر دنیا و نادرستی میداند. او از شرم و ننگ خود نسبت به ناپاکیهای خویش صحبت میکند و به دیگران توصیه میکند که در پی مقام و فضیلت باشند و از بندگی خداوند دور نشوند. او به این نتیجه میرسد که انسان باید در مقام بندگی بماند و نباید به دنبال عزت دنیایی باشد. در نهایت، شاعر از گمشدگی و سردرگمی ابراز نگرانی میکند و به خود و دیگران یادآوری میکند که باید خود را از تردید و بیهویتی نجات دهند.
هوش مصنوعی: مدتی از بغداد خبری از شبلی نبود و هیچکس نمیدانست که او کجا رفته است.
هوش مصنوعی: آنها او را در هر جا جستجو کردند و در یک خانه که مخنثی در آن بود، کسی او را دید.
هوش مصنوعی: در میان آن جمعیتی بیادب، شخصی با چشمانی درشت و لبانی بیتحرک نشسته بود.
هوش مصنوعی: سایهای به شخصی گفت: ای کسی که به راز و اسرار آگاهی، اینجا جایی برای تو نیست، پس هر چه در دل داری، به وضوح بیان کن.
هوش مصنوعی: این مردم را شبیه افرادی میبینم که به راحتی و بدون تعهد در مسیر زندگی پیش میروند، نه میتوان آنها را مردانی واقعی دانست و نه زنانی با فضیلت.
هوش مصنوعی: من هم مانند آنها هستم، اما در مسیر دین نه زنی را میزنم و نه مردی را.
هوش مصنوعی: در بیرحمی و ناسپاسی خود گم شدهام و از ویژگیهای مردانگی خود خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: هر کس که به خودشناسی و آگاهی رسید، همچون کسی است که ریشش را به نشانه احترام و تقدس آراسته کرده و آماده است تا در مسیری روشن و پرمعنا گام بردارد.
هوش مصنوعی: مانند مردان، دل را خرد و متعهد کرد، و بر بزرگانی که شایستهٔ احتراماند، افتخار و ارادت نثار نمود.
هوش مصنوعی: اگر تو حتی در دید خودت یک تار موی اضافه بیاری، بهتر است که از یک بت هم قویتر باشی.
هوش مصنوعی: اگر در ستایش و نکوهش تفاوتی وجود داشته باشد، بهتر است به کسی مراجعه کنی که خود او را میپرستد و به او میبالد.
هوش مصنوعی: اگر تو به حق وابستهای، نباید به بتها گرایش داشته باشی. اگر تو انسانی از نژاد خدایی هستی، نباید مانند آزر (پدر ابراهیم) که بتپرست بود، عمل کنی.
هوش مصنوعی: در بین مردم عادی و خاص، نمیتوان مقامی بالاتر از مقام بندگی و servitude یافت.
هوش مصنوعی: بیشتر خدمت کن و از ادعاها و خواستههای خود پرهیز کن. مردی راستین و با شخصیت باش، زیرا عزت و اعتبار را باید از درون خودت به دست آوری، نه از منابع بیرونی.
هوش مصنوعی: وقتی که تو به اندازهی زیادی نماد زیبایی و جذابیت در لباس سادهات داری، چگونه میتوانی خودت را به دیگران نشان دهی؟
هوش مصنوعی: ای مرد، بیش از این در لباس مردان نگرد و متفرق نشو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.