عاشق منم که با چو تو خونخوارهای خوشم
قطع امید کرده به نظارهای خوشم
از های و هوی مطرب و ساقی رمیدهام
با هایهای گریهٔ بیچارهای خوشم
مسکینْ من شکسته که صد زخم میخورم
وانگه به خندهای ز ستمکارهای خوشم
با آهویان گذار چو مجنون مرا که من
با همچو خود رمیده و آوارهای خوشم
اهلی دلم که پاره شد از غم چو بهر اوست
گر پارهای به تنگم از آن پارهای خوشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.