گنجور

 
اهلی شیرازی

کور شد از غم رقیب کان پری از بام ماست

کوری چشم رقیب روشنی چشم ماست

از همه عالم بود منزل من کوی دوست

منزل ازین خوبتر در همه عالم کجاست

بیهده تا کی زنم دست بسر از غمش

دست من از کار شد نوبت دست دعاست

یار طبیب دل است گر ز جفا سوخت دل

دست چو برهم نهد مرهم داغ جفاست

خاک رهی کش بود نقش قدمهای او

قبله اهل وفا کعبه اهل صفاست

لاله صفت کام ماست داغ جفا از حبیب

چشم و دل بوالهوس بر گل باغ وفاست

کوهکن از هجریار گر کند افغان رواست

کوه بنالد ز هجر، هجر بلای خداست

از آن شاه حسن پادشه وقت شد

ظل همایون دوست سایه فر هماست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست

هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست

سرو بلندم تو را راست نشانی دهم

راستتر از سروقد نیست نشانی راست

هست گواه قمر چستی و خوبی و فر

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست

هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ

دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست

گر برود جان ما در طلب وصل دوست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
همام تبریزی

در پی آن می‌دوید دل که نگاری کجاست

نوبت خوبان گذشت شاهد ما وقت ماست

بر سر آب حیات خیمه زده جان ما

این تن خاکی دوان بهر سرابی چراست

بر در بیگانگان هرزه چرا می‌رویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از همام تبریزی
حکیم نزاری

قاعدهٔ روزگار پرورش ناسزاست

ورنه گداپیشه را دست تسلط چراست

عقل تبّرا کند از دل دنیاپرست

دل نبود گر نرفت بر روش عقل راست

دنیی و دین پیش ما هست مثال دو رعد

[...]

اوحدی

این همه پروانه‌ها، سوخته از چپ و راست

شمع شب ما بود، راه شبستان کجاست؟

شحنه اگر دوست بود، این همه بیداد چیست؟

وین همه آشوب چه؟ گر ملک از شهر ماست

چون نپسندد جفا نرگس سرمست یار؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه