آنچه غم تو کرد اگر بازرسم به دیدنت
فرق من است و پای تو دست من است و دامنت
ای به فرشته سیرتی آیت رحمت و کرم
با همه کس وفا کنی این چه جفاست با منت
سرو بلند همتی کی به تو میرسد کسی
ور برسد کجا رسد دست کسی به گردنت
روشنی دو چشم ما خاک رهت شد از صفا
سرمه چشم دوستان کوری چشم دشمنت
داغ تو سوخت جان من از تو چه پوشم این سخن
بلکه چو شمع کفته شد زاب دو دیده روشنت
آنکه ندیده روز و شب وصف بهشت می کند
وه چه قیامتی بود گر برسد به گلشنت
اهلی از آفتاب خود دور اگر بمانده یی
صبر کن که عاقبت رسد روشنیی به روزنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.