کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی
تا شب و روز رخم در کف پایت بودی
لذت زخم تو از راحت مرهم بیش است
کاش بر من همه دم زخم جفایت بودی
کاش جان بلبل باغ تو شدی تا همه وقت
در تماشای رخ روح فزایت بودی
ای پریرخ مه نو ابروی شوخ تو ندید
ورنه دیوانه و انگشت نمایت بودی
آنچه من یافتم از حسن تو گر دیدی خلق
هر دو عالم همه یکبار فدایت بودی
اینهمه حشمت و خوبی که خدا داد بتو
جای آنست که رحمی بگدایت بودی
اهلی از دعوی یاری بدرش جای نبود
گر سگش میشدی آنجا همه جایت بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.