در عشق تو باز گفت نتوان کاین دل
چون است و [چسان] رنج کشد مسکین دل
گر حال دلم ندانی ای غافل یار
ور دانی و تن می زنی ای سنگین دل
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
در عشق تو باز گفت نتوان کاین دل
چون است و [چسان] رنج کشد مسکین دل
گر حال دلم ندانی ای غافل یار
ور دانی و تن می زنی ای سنگین دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از وضعیت درد و رنج دلش در عشق سخن میگوید. او میگوید اگر یارت حال دلش را نمیداند، نباید بیتفاوت باشد، و اگر میداند و باز هم بیاعتناست، نشاندهنده بیحسی اوست. شاعر از سنگینی دل یار و رنجی که میکشد، گلایه میکند.
هوش مصنوعی: در عشق تو نمیتوان دوباره گفت که این دل چگونه است و چه طور این دلِ بیچاره رنج میکشد.
هوش مصنوعی: اگر حال دلم را نمیدانی، ای بیخبر از یار، اگر هم بدانی و بیتوجهی کنی، تو ای دل سنگین و سختگیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.