گنجور

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت

شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت

به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن

سعادت است سعادت سلامت است سلامت

من از کجا و سلامت که عشق روی تو ورزم

[...]

همام تبریزی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم

ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم

[...]

همام تبریزی
 
 
sunny dark_mode