گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲

 

سلام علیک ای جفا پیشه یار

کجایی و چون داری احوال کار

اگر بخت با من مخالف شدست

تو با وی موافق مشو زینهار

چه گویم مرا با غم تو خوشست

[...]

۵ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵

 

ز من چهرهٔ خویش پنهان مکن

جهان بر دل من چو زندان مکن

سلامی که می‌گفته‌ای تاکنون

اگر بیشتر نیست کم زان مکن

اگر در دل تو مسلمانی است

[...]

۴ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - از الب ارغون فرش و اسب و زین و خیمه خواسته

 

ایا خسروی کز پی جاه خویش

فلک را به جاهت نیاز آمدست

ازین یک غلام تو یعنی جهان

که با خفته بختم به راز آمدست

که داند که بی‌صبر کوتاه عمر

[...]

۸ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۷

 

کسی را که بد مست باشد، قفا

چنان کن به سیلی که نیلی بود

که پیران هشیار دل گفته‌اند

که درمان بدمست سیلی بود

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۰

 

اگر انوری خواهد از روزگار

که یک لحظه بی‌زاء زحمت زید

مگس را پدید آورد روزگار

که تا بر سر راء رحمت رید

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۸

 

تکلف میان دو آزاده مرد

بود ناپسندیده و سخت خام

بیا تا تکلف به یک سو نهیم

نه از تو رکوع و نه از من قیام

به سنت کنیم اقتدا زین سپس

[...]

۳ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱۸

 

به نزدیک خواجه بدم چند روز

بلا نفع دنیا و لا آخره

دگرباره رفتم به نزدیک او

فتلک اذا کرة خاسره

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳۹

 

چنان زندگانی کن ای نیک‌رای

به وقتی که اقبال دادت خدای

که خایند از بهرت انگشت دست

گرت بر زمین آمد انگشت پای

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۰

 

مرا سعد دین داد پیراهنی

که از دیدنش دیده حیران شدی

ز فرسودگی وقت پوشیدنش

تن مرد پوشیده عریان شدی

به هرجا که آسیب سریافتی

[...]

۳ بیت
انوری