×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
شکل دل بردن که تو داری نباشد دلبری را
خواب بندی های چشمت کم بود جادوگری را
چون ز هجران شد زحل در طالعم کی بوسم آن پا
این سعادت دست ندهد جز مبارک اختری را
زین هوس مردم که وقتی سر نهم بر آستانت
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷۸
شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فراغی
زیبدت گر می کنی بر حال مسکینان دماغی
داغ هجرانم نه بس، خالم ز رخ هم می نمایی
چند سوزم، وه که داغی می نهی بالای داغی
گه به من دزدیده بینی گه به دزدی خویشتن را
[...]