×
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
گاه آرامیده و گه ارغنده
گاه آشفته و گه آهسته
منم خو کرده بر بوسش، چنان چون باز بر مسته
چنان بانگ آرم از بوسش، چنان چون بشکنی پسته
از مهر او ندارم بی خنده کام و لب
تا سرو سبز باشد و بار آورد پده
آتش هجر ترا هیزم منم
و آتش دیگر ترا هیزم پده
به جای هر گران مایه فرومایه نشانیده
نمانیدست ساراوی و کرهٔ اوت مانیده
گر نعمهای او چو چرخ دوان
همه خوابست و خواب بادفره
در راه نشابور دهی دیدم بس خوب
انگشتهٔ او را نه عدد بود و نه مره
جعدی سیاه دارد، کز کشی
پنهان شود بدو در سرخاره
کز شاعران نوندمنم و نوگواره
یک بیت پرنیان کنم از سنگ خاره
ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه
کس برنداشتست به دستی دو خربزه
بتگک ازان گزیدهام این کازه
کم عیش نیک و دخل بی اندازه
یک سو کشمش چادر، یک سو نهمش موزه
این مرده اگر خیزد، ورنه من و چلغوزه
ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی
گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه
خوش آن نبیذ غارجی با دوستان یکدله
گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله
ماه تمامست روی دلبرک من
وز دو گل سرخ اندرو پَرگاله
ای بار خدای، ای نگار فتنه
ای دین خردمند را تو رخنه
بزرگان جهان چون بند گردن
تو چون یاقوت سرخ اندر میانه
زلفینک او نهاده دارد
بر گردن هاروت زاولانه
ندارد میل فرزانه به فرزند و به زن هرگز
ببرد نسل این هر دو، نبرد نسل فرزانه
ایا خورشید سالاران گیتی
سوار رزم ساز و گرد نستوه