رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸
گهی هشیار و گه مست و ملنگم
قلندر مشربم ابدال رنگم
نهنگ بحر عشقم لیک افسوس
که از عشق تو در کام نهنگم
رسانم تا بدامان حبیب هجران
[...]

رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳
مرا دستی است بالا دست گردون
که نتوان ز آستینش کرد بیرون
منم بر درگهش چون حلقه بر در
نه دست اندرون نه پای بیرون
هژبرانند اینجٰا خفته در خاک
[...]

رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴
ز هر در میروی مطلب مهیاست
عجب بابیست این باب محبت
ز غرقاب جهان آسوده گردی
اگر افتی به گرداب محبّت

رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵
محبت کرد آخر با منش رام
الهی من بقربان محبت
مگو دیگر محبت را اثر نیست
رضی جان تو و جان محبت

رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶
شدم صیدی که نتوان زد تغافل
به صیادی که داند زخم کاری است
بلا گردان آن صیاد گردم
که بیدانه درین دامم فکنده است

رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳
رود از رفتنت فرزانه از هوش
شود از دیدنت دیوانه عاقل
ز دنیا کام ما حاصل نگردد
که کام ما ز ناکامی است حاصل
چو شوری نیست چه پائی و چه سر
[...]

رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۶
نه اشکم داشت تاثیری نه آهم
ز هر سو ناامیدی بسته راهم
فکنده بر سر آفاق سایه
چو چتر سنجری بخت سیاهم

رضیالدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹
چه افسون با من دیوانه کردی
که از هر آشنا بیگانه کردی
ز بوی مشک نتوان کوچهها گشت
مگر زلف معنبر شانه کردی

رضیالدین آرتیمانی » مفردات » شمارهٔ ۶
دامن هر دو جهان از کف غم برهانم
گر بچنگم فتد از چرخ گریبان و سری
