×
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
درویش ترا جا زبر اطلس چرخست
خوشباش اگر چند گهی زیر پلاسی
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
چو تو بجامه ابیاریت بریزی آش
زجامه تو چه فرقست تا بمخفی خان
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
بگازر اربودت پیرهن ضرورت دان
یکی دگرکه بود لازمت زخشک وزتر
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
عجب که آتش والای سرخ شعله نزد
که بستهای قماشات سوختن گیرد
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
چه اندازی آن صوف سرسبز را
بجائی که هرگز نروید گیا
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
نوشته اند خطی کرد فوطه حمام
که هرکه جامه چرکن کند ببر زحلیست
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
مردی که هیچ جامه ندارد باتفاق
بهتر زجامه که در و هیچ مرد نیست
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
زوده نرم ستان از جهه پیراهن
کانچه در زیر بود نرم به از استظهار
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
همچو چادر سفیدرو باشید
نه سیه جامه همچو چشم آویز
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ
بآسمان قددیبا اگر کشد بالا
اگر نه در بر اطلس رخیست والا نیست
نظام قاری » دیوان البسه » دیباچه
شام را بر فرق بنهاده کلاهی از سمور
صبح را در برفکنده پوستینی از فنک
نظام قاری » دیوان البسه » دیباچه
حسن این شاهد کمخا بتو رو ننماید
تا چو اطلس نکنی ساده دل از نقش عیوب