×
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۰
دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی
به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۱
ما را بدان لب تو نیاز است در جهان
طعنه مزن که با دو لب من چرا چَخی
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۲
خواجه ، تُتماج باید و سر بریان
سود ندارد مرا سَفَرجَل و چُکری
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۳
از گواز و تَش و انگشته و بهمان و فلان
تا تبرزین و دبوسی و رکاب و کمری
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۴
هر چه کردی نیک و بد فردا به پیشت آورند
بی شک ای مسکین اگر در دل نداری آوَری
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۵
نکنی طاعت و آنگه که کنی سست و ضعیف
راست گویی که مگر سُخره و شاکار کنی
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۶
آنکه نداند همی سرود ز یاسین
گیرَخ و گلدانش خسروانی بینی
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۷
از عبیر و عنبر و از مشک و لاد و دار بوی
در سرا بستان خود اندر خزان می دار بوی