گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

تا سرو قباپوش ترا دیده ام امروز

در پیرهن از ذوق نگنجیده ام امروز

هشیاریم افتاد بفردای قیامت

زان باده که از دست تو نوشیده ام امروز

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

ناز تو این است نورت چون بود؟

ماتمت این است، سورت چون بود؟

نالم و ترسم که او باور کند

وز کردم آن جور را کمتر کند

عاشقم بر لطف و بر قهرش بجد

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

چه شتاب است در کرشمه و ناز

ما گرفتار روزگار دراز

ای جفا تو ز راحت خوب تر

انتقام تو زجان محبوب تر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

سخن گرچه هر لحظه دلکش تر است

چو بینی خموشی از آن بهتر است

در فتنه بستن دهان بستن است

که گیتی به نیک و بد آبستن است

پشیمان زگفتار دیدم بسی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

خدایا زخوانی که از بهر خاصان

کشیدی نصیب من بینوا کو؟

اگر می فروشی، بهایش که داده است؟

و گر بی بها میدهی، بخش ما کو؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

آفتی نبود بتر از ناشناخت

تو بر یارونیاری عشق باخت

یار را اغیار پنداری همی

شادئی را نام بنهادی غمی

این چنین نخلی که قد یار ماست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

آن کس که صناعتش قناعت باشد

کردار وی از جمله ی طاعت باشد

زنهار طمع مدار الا زخدا

کاین رغبت خلق نیم ساعت باشد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

گر آسایشی خواهی از روزگار

جمال عزیزان غنیمت شمار

به جمعیت دوستان روی نه

پراکندگان را به یکسوی نه

به دوری مکوش ار چه بدخوست یار

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

گر من گنه جمله جهان کردستم

لطف تو امید است که گیرد دستم

گفتی که به وقت عجز دستت گیرم

عاجز تراز این مخواه کاکنون هستم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

خاقانیا به تقویت دوست دل مبند

ور غصه و شکایت دشمن جگر مخور

بر هیچ دوست تکیه مزن کو به عاقبت

دشمن نماید و نبرد دوستی به سر

گر دوست از غرور هنربیندت نه عیب

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

مجموعه ی کونین به آئین بستن

کردیم تفحص ورقا بعد ورق

حقا که نخواندیم و ندیدیم در او

جز ذات حق و شؤون ذانیه حق

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

گر بود عاقل نکوتر می شود

ور بود بد خوی بدتر می شود

لیک چون اغلب بدند و بد پسند

بر همه می را محرم کرده اند

حکم غالب راست چون اغلب بدند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

هر که سخن را به سخن ضم کند

قطره ای از خون جگر کم کند

باده نی در هر سری شر می کند

آنچنان را آنچنان تر می کند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

در خانه دلم گرفت از تنهائی

رفتم به چمن چو بلبل شیدائی

چون دید مرا سر و سهی سر جنباند

یعنی به چه دلخوشی به بستان آئی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

جور کم به زلطف کم باشد

که نمک بر جراحتم پاشد

جور کم بوی لطف آید از او

لطف کم محض جور زاید از او

لطف دلدار اینقدر باید

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

خاقانی را مپرس کز غم

ایام چگونه میگذارد

جو جو ستد آنچه دادش ایام

خرمن خرمن همی سپارد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

نور خدا بردمد از خوی خوش

مو به سپیدی کشد از بوی خوش

مکرم اگر چند کشد جور دهر

هم دهد از منفعت خویش بهر

در که شکستند نه باطل شود

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

گر ندارم از شکر جز نام بهر

آن بسی بهتر که اندر کام زهر

آسمان نسبت به عرش آمد فرود

ورنه بس عالی است پیش خاک تود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

ما بی خبر از نظاره بودیم

جان رفت و خبر نکرد ما را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

دامان خرابات نشینان همه پاک است

تر دامنی ماست که تا دامن خاک است

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۹
sunny dark_mode