ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۱ - دل تنگ
جهان ماند به خم رنگ ریزان
که هر ساعت از او رنگی بر آید
حذر کن از دل آزاری مبادا
که آهی از دل تنگی بر آید
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۲ - حال خویش
گر مردگان ز زیر لحد سر بر آوردند
معلوم زندگان شود احوال حول قبر
شاید به حال خویش بگریند زار زار
بر زندگی خود نکنند از هراس صبر
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۳ - ماه صیام
روزه دارا مکن به ماه صیام!
خویش را از گرسنگی خسته
دهن خود مکن، به غیبت باز
تا نباشی، سگ دهن بسته
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۴ - سر باطن
نظر به ظاهر مردم کن و زیاده مپرس
که این فلان به چه کار است و در چه احوال است
ز سر باطن مردم، خدا خبر دارد
زبان ما و تو در این مقال ها، لال است
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۵ - خدا داند
کسی را گر به بینی درخرابات
مگو این زاهد و پرهیزگار است
وگر خمار را بینی به مسجد
مگو این فاسق است و باده خوار است
تو را از باطن مردم خبر نیست
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۶ - نرم خویی
هر که با تو بدی کند روزی
تو به پاداش او نکویی کن
با تو هر کس درشت خویی کرد
در مقابل، تو نرم خویی کن
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۷ - ایام شاعری
منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۸ - مرد باش
گر کسی از تو غیبتی گوید
بر میاشوب و تند و تیز مشو
تو به پاداش او به مدحش کوش
راه این است، مرد باش و برو
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۹ - توکل
هر که را باشد توکل بر خدا
کارهای مشکلش آسان شود
ور به کاری، بی توکل پا نهاد
لا جرم در کار خود حیران شود
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۰ - خبث باطن
کسی که جهلش غالب بود به عقل سلیم
میانهٔ حق و باطل، کجا گذارد فرق
ز خبث باطن خود دست بر نخواهد داشت
هزار مرتبه گراره اش نهند به فرق
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۱ - مشورت
تا توانی مشورت با زن مکن
زانکه کار شور ناید از زنان
ور به عقل زن، به کاری پا نهی
هم در آن کارت نباشد جز زیان
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۲ - عقل و معرفت
آدمیرا فخر باشد بر جماد
زآنکه او را تاج عقلی، بر سر است
ور کسی را نیست، عقل و معرفت
بی شک آن کس، از جمادی، کمتر است
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۳ - گوییا
ای فلان! از تو سخت می ترسم
که بسی فتنه زیر سر داری
کار تو جز لگد زدن نبود
گوییا نسبتی به خر داری
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۴ - طریق بندگی
بر جمال و مال خود غره مشو
ای که هستی صاحب مال و جمال!
تا توانی در طریق بندگی
سعی کن، کاین هر دو را باشد زوال
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۵ - عمر هزار ساله
گیرم هزار سال، کنی عمر و زندگی
ور فی المثل شوی ملک غرب تا به شرق
غره به خود مشو، که به یک چشم هم زدن
عمر هزار سالهٔ تو بگذرد چو برق
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۶ - آفت تنهایی
گر بدانی به جهان، آفت تنهایی را
من بر آنم که یکی روز، نمانی تنها
گرچه دردی بتر از حالت تنهایی نیست
لیک بس فتنه که با دید شود از تن ها
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۷ - شیر حق علی
تیغ آتشبار شیر حق علی
نیست آبش چون زبان وام خواه
وام خواه خویش را هر کس که دید
بایدش بردن به سوی حق پناه
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۸ - نام علی
به هر سخن که در او ذکر نیست نام علی
طعام بی نمکی هست نزد اهل سخن
چراغ تا نکنی روغنش نبخشد نور
که نور وضوع ندارد چراغ بی روغن
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۹ - کی دهد فروغ؟
شخصی به طعنه گفت که اشعار شاعران
نیمیش راست باشد و نیم دگر دروغ
هر چند راست گفت و لیکن چراغ را
تا روغنی در او نکنی کی دهد فروغ؟
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۶۰ - حادثات زمان
در این جهان، بود آسوده از کلال و ملا
کسی که طالع او سعد و بخت میمون است
هر آن که طالع او نحس و بخت منحوس است
ز حادثات زمان، دایما دلش خون است