گنجور

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

داده‌ام ایمان به کفر زلف آن ترسابچه

وه کزین سودا چه منت ها دگر بر دین نهم

برندارم سوز پشت پای او تا زنده‌ام

گوش بی‌چون زلف با او سر به یک بالین نهم

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵

 

رد صله ی خواجه نه زان بود که کم بود

حقا که چنین است خدایا تو گواهی

منت نتوانم به کم و بیش کشیدن

چون بر نتوان داشت چه کوهی و چه کاهی

ابوالحسن فراهانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode