گنجور

شیخ محمود شبستری » مرآت المحقّقین » باب پنجم در مبدأ و معاد

 

سالها باید که تا یک پنبه دانه ز آفتاب

حوریی را حُلّه گردد یا حماری را رسن

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مرآت المحقّقین » باب پنجم در مبدأ و معاد

 

درصد هزار سال به برج دلی رسد

از آسمان عشق بدینسان ستاره​ای

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مرآت المحقّقین » باب ششم در برابر کردن آفاق با انفس یعنی برابر کردن تن آدم با عالم

 

هر چیز که هست آنچنان می​باید

وان چیز که آن چنان نمی​باید نیست

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست

مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست

هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است

زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

ای کرده غمت غارت هوش و دل ما

درد تو شده خانه فروش دل ما

سری که مقدّسان از او محرومند

عشق تو فرو کوفت به گوش دل ما

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

گر در نفسی هزار بارت بینم

در آرزوی بار دگر خواهم بود

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

معنی هو با تو بگویم که چیست

دوست یکی و جز از او هیچ نیست

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

گر نماند از دیو و از مردم اثر

از سر یک قطره باران درگذر

هشت جنّت نیز اینجا مرده است

هفت دوزخ همچو یخ افسرده است

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

اقتلونی اقتلونی یا ثقات

ان فی قتلی حیاتا فی حیات

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

آن را که بار دادند دربارگاه وصلش

در هر زمان نیاید در هر مکان نگنجد

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

من نه آن نورم که آلایم به هر تر دامنی

تا رفیق خود نیابم کی به هر کس دم زنم

شیخ محمود شبستری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode