×
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - زینت مرد
زینت مرد به عقل است و هنر
نی به پوشاک وجلال و فرّهی
دیدهام دانشورانی با خرد
در لباس ژنده چون عبد رهی
نیز دیدم سفلگانی بی کمال
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - نیکنامی
چون برکههای دشت عرب دان تو حال خلق
گاهی ز آب پر شود و نوبتی تهی
این برکهٔ حیات مسلم تهی شود
از آب زندگانی و از فر و فرهی
دیر است و زود مرگ نباشد از آن گریز
[...]
ملکالشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۷ - قطعه
ای بهار طور نمیری که بگن شکرکه مرد
گور بگورکه ز دستش بعذاب عالم بود
خوب آدم بمیره طورکه مخلوق بگن
ایها الناس کیکه مرد عجب آدم بود