×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۱۲
هر چند زند لاف کرم مرد درم دوست
دریوزه احسان ز در او نتوان کرد
دیرین مثلی هست که از فضله حیوان
نارنج توان ساخت ولی بو نتوان کرد
۲ بیت