گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

داد از تو که هیچت روش داد نمانده ست

فریاد که پیشت سر فریاد نمانده ست

در زمره عشقت دل آسوده نبینم

در کشور ظالم ده آباد نمانده ست

تا قاعده عشق تو شد بنده گرفتن

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode