×
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴
مردم نبود صورت مردم حکمااند
دیگر خس و خارند و قماشاتِ دغااند
اینها که نیند از تو سزای که و کهدان
مر حور و جنان را تو چه گوئی که سزااند؟
باندوه چرایند شب و روز بمانده
[...]
۵۶ بیت