گنجور

عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۲۵

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

عطار
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

آخر ز جهان غرقه بخون باید رفت

وز دایره سپهر دون باید رفت

زان روی بپیریت شود پشت دوتا

کز این در کوتاه برون باید رفت

اهلی شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه درنه وهیچ مپرس

هم راه بگویدت که چون باید رفت

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode