گنجور

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۷۵

 

نجار که در پسته او خنده بود

عکس رخ او چو مهر تابنده بود

باز از سر تیشه چون کند، کنده گری

حقا که اگر نظیر او کنده بود

مهستی گنجوی
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۶

 

شمع آمد و گفت: تا تنم زنده بود

جان بر سرِ من آتشِ سوزنده بود

شاید که مرا دیدهٔ گرینده بود

تا ازچه ز سرْ بریدنم خنده بود

عطار
 
 
sunny dark_mode