گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۳۷

 

ای شاه دل روشن تو جوشن توست

عالم شده روشن از دل روشن توست

پریدن جبریل به پیرامن توست

صید ملک‌الموت سر دشمن توست

امیر معزی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

مغزم ختن از نسیم پیراهن توست

چشمم روشن به عارض روشن توست

از عارضه نیست دیده را گر بستم

آزار به دیده‌ام ز نادیدن توست

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode