گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

تا از بر من تو دوست دور افتادی

جان و دل من دور فتاد از شادی

بستی کمر هجر و بد و بیدادی

تا خون دلم ز دیدگان بگشادی

قطران تبریزی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۰

 

ای ساقی از آن باده که اول دادی

رطلی دو درانداز و بیفزا شادی

یا چاشنیی از آن نبایست نمود

یا مست و خراب کن چو سر بگشادی

مولانا
 
 
sunny dark_mode