گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱

 

در هجر توام قوت یک آه نماند

قوت دل من جز غمت ای ماه نماند

زین خیره سری که عشق مه رویانست

اندر ره عاشقی دو همراه نماند

سنایی
 

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۹۸

 

دل خستهٔ سال و بستهٔ ماه نماند

فانی شد و از نیک و بد آگاه نماند

از بس که فرو رفت به اندیشهٔ تو

اندیشهٔ غیر را در او راه نماند

عطار
 
 
sunny dark_mode