گنجور

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۲

 

در وصفِ تو، عقل، طبعِ دیوانه گرفت

جان تن زد و با عجز به هم خانه گرفت

چون شمع تجلّی تو آمد به ظهور

طاووسِ فلک، مذهبِ پروانه گرفت

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۱۰

 

زین شیوه که اکنون دل دیوانه گرفت

کلّی کم آشنا و بیگانه گرفت

چون شادی خویش زهر قاتل میدید

در کوچهٔ اندوهگنان خانه گرفت

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۳۹ - و له ایضاً

 

در وصف تو عقل طبع دیوانه گرفت

جان تن ز دو با عجز بهم خانه گرفت

چون شمع تجلی تو آمد به ظهور

طاوس فلک مذهب پروانه گرفت

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

دل باز حدیث شادی افسانه گرفت

در گوی غمت آمد و کاشانه گرفت

گر خانۀ خود سیه نمی خواست دلم

بگرفت سرشک چشم من هر سر راه ...انه گرفت

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۰

 

مرغ دل من چو ترک این دانه گرفت

انصاف بده که نیک مردانه گرفت

از دل چو بماند دلبرش دست کشید

از جان چو بجست پای جانانه گرفت

مولانا
 
 
sunny dark_mode