گنجور

عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۱۶

 

هر چند که نیست هیچ از حق خالی

سر در کش و دم مزن چرا مینالی

کان را که فرو شود به گنجی پایی

سر بر سرِ آن گنج بُرَندش حالی

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۳

 

الریح مع العود ترد بالبال

عودوا فلعلّ مصلحُ احوالی

لاتبعد اخضرا رعود الباب

و الراح مع العود یداوی حالی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۹

 

چون نیست حدیث وصلت از زر خالی

هم نرم کنم ترا بچیزی مالی

زر را بفرستم که خود او چون حلقه

گوشت گیرد پیش من آرد حالی

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۲۰

 

چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی

پروای گل و سمن ندارم حالی

ای ابر تو می گری که تر می گریی

وی مرغ تو می نال که خوش می نالی

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۲

 

ای دل چو وصال یار دیدی حالی

در پای غمش بمیر تا کی نالی

شرطست چو آفتاب رخ بنماید

گر شمع نمیرد بکشندش حالی

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۳

 

عاینت حمامة تحاکی حالی

تبکی و تصیح فوق غصن عالی

او ناله همی‌کرد و منش می‌گفتم

می‌نال بر این پرده که خوش می‌نالی

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۴

 

مرغان ز قفس قفس ز مرغان خالی

تو مرغ کجائی که چنین خوشحالی

از نالهٔ تو بوی بقا می‌آید

می‌نال بر این پرده که خوش می‌نالی

۲ بیت
مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰

 

کردیم بسی جام لبالب خالی

تا بو که نهیم لب بران لب حالی

ترسنده ازان شدم که ناگاه ز جان

بی‌وصل لبت کنیم قالب خالی

۲ بیت
سعدی
 

همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۳

 

ای نی تو نه همچو من پریشان حالی

بی درد برین صفت چرا می‌نالی

گیرم که منم ز غصه‌ها مالامال

آخر نه تو داری اندرونی خالی

۲ بیت
همام تبریزی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩۵

 

آنکس که بود بعلم و حکمت عالی

بر گفته او نقیض آرم حالی

گوید که خلاء نزد خرد هست محال

کندوله من هست زگندم خالی

۲ بیت
ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۲

 

کردیم بسی جام لبالب خالی

تا بو که نهیم لب بر آن لب حالی

ترسنده از آن شدم که ناگاه ز جان

بی وصل لبت کنیم قالب خالی

۲ بیت
جهان ملک خاتون
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۲

 

آن کز ازلش آمده فطرت عالی

کی شکوه به گردون برد از بدحالی

بی‌حوصلگان فلک پرستند، آری

محتاج به خم بود سبوی خالی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۳

 

بی فیض ازل رتبه نگردد عالی

این حال درین محیط باشد حالی

صد خوف و رجاست گوشه‌گیران را هم

کشتی به کنار پر شود یا خالی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۴

 

بی ساغر عیش، مردم از بی‌حالی

گویند حریفان که چرا می‌نالی

تا شیشه فتاد از نظرم چون عینک

از نور بود خانه چشمم خالی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

با عارف مغز خواره صوفی حالی

با عامی پوست باره مفتی قالی

آن کیسه بر این فال کش آمد به خلاف

... تو هم دزدی و هم رمالی

۲ بیت
یغمای جندقی