گنجور

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۲

 

ای پیش کفت جود فلک زراقی

ابنای ملوک مجلست را ساقی

من بنده ز پای می‌درآیم ز نیاز

دریاب که جز دمی ندارم باقی

۲ بیت
انوری
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۲۳

 

گر دل گویم ز غایت مشتاقی

از دست بشد باده بیار ای ساقی

ور جان گویم در ره تو فانی شد

جان فانی شد کنون تو دانی باقی

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱۰

 

ای خورده شراب از قدح مشتاقی

وقت است که معصیت کنی در باقی

بگذر زمی تلخ و حریف مُدبر

با خواجه حریف باش و با حق ساقی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱۱

 

رو باده و بنگ را بکن در باقی

تا چند ازین دو سفرهٔ زراقی

مستی خواهی گردِ درِ معنی گرد

تا مست شوی و هم بمانی باقی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۹

 

زان ماه چهارده که بود اشراقی

گشتم زر ده دهی من از براقی

آن نیز ببرد از من تا هیچ شدم

ار ده ببرد چهار ماند باقی

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۵

 

سوگند همی خورد پریر آن ساقی

می‌گفت به حق صحبت مشتاقی

گر باده دهم به شهری و آفاقی

عقلی نگذارم به جهان من باقی

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۷

 

وقف است مرا عمر در این مشتاقی

احسنت زهی طراوت و رواقی

من کف نزنم تا تو نباشی مطرب

من می نخورم تا تو نباشی ساقی

۲ بیت
مولانا
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۳

 

فی القلب دم یسیل من آماقی

کی یظهر ما سترت من اشواقی

از قصه هجر و قصه مشتاقی

رمزی گفتم و قس علیه الباقی

۲ بیت
جامی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

بحرست مرا جام می و حق ساقی

مستی ز شراب نور وجه باقی

هر لحظه هزار بحر می نوشیدم

سیراب نشد جان من از مشتاقی

۲ بیت
اسیری لاهیجی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

 

گه منع کنندم ز غم مشتاقی

گه طعنه زنندم ز شراب و ساقی

القصه دل سوخته ام نیست دمی

آسوده چو سنگ آتش از چخماقی

۲ بیت
سلیم تهرانی