گنجور

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۷۶

 

ای باد ز غصه‌ای که خون پاشَد از آن

با یار مگو که تنگدل باشد از آن

ور زلف همی پریشی‌اش، نرم پریش

بر تازه گلش مزن که بخراشد از آن

ظهیر فاریابی
 
 
sunny dark_mode