گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵

 

در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ام

بهر رسیدن چو تو ماهی نشسته ام

گویند یک نگاه ز دور از توام بس است

من هم در آرزوی نگاهی نشسته ام

هرگز چو پیش روی تو راهم نمی دهند

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode