گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۲

 

دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته

هم خلوت و هم بی‌گه در دیر صفا رفته

با آن مه بی‌نقصان سرمست شده رقصان

دستی سر زلف او دستی می بگرفته

در رسته بازاری هر جا بده اغیاری

[...]

مولانا