گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۳

 

از روی تو بر مصحف چون نور فتد ماها

از طره مشکینت خوانیم دراو طاها

جامی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵

 

تاراجگرگل بود بدمستی اجزاها

کهسار تهی گردید از شوخی میناها

مستقبل‌این محفل جز قصهٔ ماضی نیست

تا صبحدم محشر دی خفته به فرداها

دشوار پسندیها بر ماگره دل بست

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode