گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱۷

 

چون شبنم می بر رخ جانان بنشیند

در آب وعرق چشمه حیوان بنشیند

شرمنده خونگرمی اشکم که همه عمر

نگذاشت مراگردبه مژگان بنشیند

دل صاف کن آن گاه ز ماحرف طلب کن

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode