گنجور

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۲

 

فرزند که خواهد ز پی مال پدر را

خواهد که نماند پدر و مال بماند

خوش نیست به مرگ پدر و بردن میراث

خواهد که کشندش که دیت هم بستاند

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۴ - عمارهٔ مروزی

 

اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن

تا بر لب تو بوسه زنم چونش بخوانی

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳۰ - بساطی سمرقندی

 

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۳

 

گر شور و شری هست حریصان جهان راست

خرم دل قانع که ز هر شور و شری رست

در عز قناعت همه روح آمد و راحت

در حرص فزونیست اگر دردسری هست

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۲۰

 

بردن حسد از حال کسان طور خرد نیست

زنهار که از طور خرد دور نباشی

از خلق طمع همچو حسد مایه رنج است

بگسل طمع از خلق که رنجور نباشی

جامی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode