گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۹

 

از جود قبا داری پوشیده مشهر

وز مجد بنا داری بر برده مشید

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۷

 

ای جان همه عالم در جان تو پیوند

مکروه تو ما را منما یاد خداوند

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۱

 

هر کو برود راست نشستست به شادی

و آن کو نرود راست همه مرده همی دیش

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۵

 

کافور تو با کوس شد و مشک همه ناک

آلودگیت در همه ایام نشد پاک

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۱

 

ای شاه نبی سیرت، ایمان تو محکم

ای میر علی حکمت، عالم به تو در غال

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۵

 

تا درگه او یابی مگذرد به در کس

زیرا که حرامست تیمم به لب یم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۹

 

میلاو منی، ای فغ و استاد توام من

پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۷

 

هرگز نکند سوی من خسته نگاهی

آرنگ نخواهد که شود شاد دل من

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴۰

 

در راه نشابور دهی دیدم بس خوب

انگشتهٔ او را نه عدد بود و نه مره

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴۶

 

ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی

گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۹

 

ای آن که از عشق تو اندر جگر خویش

آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی

رودکی
 
 
sunny dark_mode