گنجور

عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۲۹

 

هر روز ره عشق تو از سر گیرم

هر شب ز غم تو ماتمی درگیرم

نه زهرهٔ آنکه دل نهم بر چو تویی

نه طاقت آنکه دل ز تو برگیرم

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۲۹

 

با دل گفتم که راه دلبر گیرم

چون راه به پای شد ز سر درگیرم

واکنون که چو شمع ره به پای آوردم

در سوز بمُردم چه ره از سر گیرم

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۱

 

گر نتوانم که با تو ساغر گیرم

یا تنگ بآغوش خودت در گیرم

این بتوانم که هر کجا پای نهی

در حال ببوسه خاک از و برگیرم

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode