گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۲۰

 

جانا ره بدخویی ناساز مگیر

خشمی که مبادت از سر ناز مگیر

من خاک توام که باد دارم در دست

چون خاک توام پای ز من باز مگیر

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۴

 

ای دوست بیکباره ره ناز مگیر

هر لحظه بهانه یی نو آغاز مگیر

هر چند که مقصودی از آن حاصل نیست

پیغام دروغ هم ز من بازمگیر

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode