گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱

 

از الفت درد اگرچه کلفت داری

صد شکر که بر علاج قدرت داری

آن پای که بر بستر درد است امروز

فرداست که در رکاب صحت داری

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲

 

این حوض که در دیده هر نکته رسی

از جام جهان نماسبق برده بسی

آیینهٔ صد صورت گوناگونست

آیینهٔ بدین گونه ندیدست کسی

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳

 

عید آمد و بانگ نوبت سلطانی

هرگوشه گذشت از فلک چوگانی

بر چرخ برین جذر اصم گوش گرفت

از غلغلهٔ کوس محمد خانی

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴

 

هر نجم که بر فلک رود ز آیت وی

رجعت کند اختلال در رفعت وی

نواب ولی نجم غرایب اثریست

که آثار سعادتست در رجعت وی

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵

 

ای شمع سرا پردهٔ شاهنشاهی

سرگرم تو ذرات ز مه تا ماهی

گر پرده ز چهره افکنی برخیزد

بانگ از عرب و عجم که ماهی ماهی

محتشم کاشانی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode