گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی

 

در مذهب آنکه عقل او هست تمام

هستی‌ها را جز به عدم نیست قیام

تا نیست نگردی نشوی هست از آنک

هستی است که نیستی نهادندش نام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی

 

من از تو جدا نبوده‌ام تا بودم

این است دلیل اختر مسعودم

در ذات تو ناپدیدم ار معدودم

در نور تو ظاهرم اگر موجودم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی

 

چون بعض ظهورات حق آمد باطل

پس منکر باطل نبود جز جاهل

در کل وجود هر که جز حق بیند

باشد ز حقیقة الحقایق غافل

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

ای لاف زنان را همه بویی ز تو نه

حاصل به جز از گفت و مگویی ز تو نه

در هر مویی نشانه‌ای هست از تو

وان گاه نشان به هیچ رویی ز تونه

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

ای آمده گریان تو و خندان همه کس

وز آمدن تو گشته شادان همه کس

امروز چنان بزی که فردا چو روی

خندان تو برون روی و گریان همه کس

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

چون دوستی روی تو ورزم به نیاز

مگذار به دست دشمن دونم باز

گر سوختنی است جان من هم تو بسوز

ور ساختنی است کار من هم تو بساز

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

از تست فتاده در خلایق همه شور

در پیش تو درویش و توانگر همه عور

ای با همه در حدیث و گوش همه کر

وی با همه در حضور و چشم همه کور

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۷ - احمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

تا با خودی ار چه همنشینی با من

ای بس دوری که از تو باشد تا من

در من نرسی تا نشوی یک با من

کاندر ره عشق با تو کنجی با من

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۷ - احمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

گر زلف تو سلسله است، دیوانه منم

ور عشق تو آتش است، پروانه منم

پیمان ترا به شرط پیمانه منم

با عشق تو خویش، از تو بیگانه منم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۷ - احمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

عشقی به کمال و دل ربایی به جمال

دل پر سخن و زبان ز گفتن شده لال

زین نادره‌تر کجا بود هرگز حال

من تشنه و پیش من روان آب زلال

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۷ - احمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

از بس که دلم طریق عشقت سپرد

اشکم به من و تو بر همی رشک برد

بنگر که به دیده در همی چون گذرد

تا نگذارد که دیده در تو نگرد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۷ - احمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

با عشق روان شد از عدم مرکب ما

روشن ز چراغ وصل دایم شب ما

زان می که حرام نیست درمذهب ما

تا روز اجل خشک نیابی لب ما

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

سهل است مرا بر سر خنجر بودن

در پای مراد دوست بی سر بودن

تو آمده‌ای که کافری را بکشی

غازی چو تویی رواست کافر بودن

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

اوحد در دل می‌زنی آخر دل کو

عمری است که راه می‌روی منزل کو

تا کی گویی ز خلوت و خلوتیان

هفتاد و دو چله داشتی حاصل کو

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

دل مغز حقیقت است تن پوست ببین

در کسوت پوست صورت دوست ببین

هر چیز که آن نشان هستی دارد

یا پرتو روی اوست یا اوست ببین

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

اسرار حقیقت نشود حل به سؤال

نی نیز به در یافتن حشمت و مال

تا دیده و دل خون نکنی پنجه سال

هرگز ندهند راهت از قال به حال

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

در مدرسه‌ها جواب گفتارم نیست

در بتکده‌ها صلیب و زنارم نیست

سرتاسر آفاق به هیچم نخرند

یا رب چه متاعم که خریدارم نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

زان می‌نگرم به چشم سر در صورت

زیرا که ز معنی است اثر در صورت

این عالم صورت است و ما در صوریم

معنی نتوان دید مگر در صورت

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۸ - اوحدی کرمانی

 

چشمی دارم همه پر از صورت دوست

بادیده مرا خوش است چون دوست دروست

از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست

یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۹
sunny dark_mode