گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۶

 

در وحدت اگر کثرت ما محو شود

دریا ماند نه موج ماند نه حباب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۳۴

 

ذاتی و چه ذات ، ذات موصوف من است

شک نیست که این ظهور موقوف من است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۰

 

شهری که در او شحنه ستمکش باشد

بنگر که در آن شهر چه چربش باشد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۸۲

 

فرق است میان این و آن دریابش

جانانهٔ ما از دل و جان دریابش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۷

 

گفتم که به نقل نار بهتر یا به

سیب ذقنش گفت که شفتالو به

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۴

 

ما را به وجود خود نباشد بودی

گر زان که به ما بدی کجا می ‌بودی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۳۰

 

مقصود ز بندگان همه خدمت اوست

و ز خدمت او مراد ما بندگی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۳۳

 

من سوخته‌ام بقیه‌ای گر یابی

در آتشم انداز که سوزم به تمام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۶۴

 

هر کس که به قول خویش ثابت ناید

او را تو اگر یار نخوانی شاید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۷۲

 

هر کس که نهد تاج سر ما بر سر

فارغ شود از درد سر هر دو سرا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۷۳

 

هر یار که ثابت نبود در یاری

شاید که ورا به یاریش نشماری

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۸۳

 

یا رب که تو را چنین دلی حاصل باد

دایم به مقام جمع خود واصل باد

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
sunny dark_mode