گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

از دل چو دمی غم تو بیرون نرود

از دیده چگونه رود جیحون نرود

کان نمکی و در دل مجروحی

خوناب ز چشم خونفشان چون نرود؟

اهلی شیرازی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

خونم ز ره نظر به در چون نرود؟

دلتنگ شوم ز دیده گر خون نرود

رحم است بر آن که راه روزن بندد

کز خانه‌اش آفتاب بیرون نرود

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode