گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴

 

مرغی دیدم نشسته بر باره طوس

در پیش نهاده کله کیکاووس

با کله همی‌گفت که افسوس افسوس

کو بانگ جرس‌ها و کجا ناله کوس‌‌؟

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۵

 

مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،

در چنگ گرفته کلّهٔ کیکاوس،

با کلّه همی‌گفت که: افسوس، افسوس!

کو بانگ جَرَس‌ها و کجا نالهٔ کوس؟

خیام
 

سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶

 

چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس

بر باد مده جان گرامی به فسوس

با آنکه خصومت نتوان کرد بساز

دستی که به دندان نتوان برد ببوس

سعدی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس

ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس

ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب

جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

خسرو، کآراست ملک چون روی عروس

نوشید می و به لعل شیرین زد بوس

هم نغمه ی نی شنید و هم ناله ی کوس

هر کار که خواست کرد، لیکن افسوس

آذر بیگدلی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶

 

ای داده به باد عمر در لهو و فسوس

زنهار مشو ز زحمت حق مأیوس

هشدار کز آتش جهنم حق را

تهذیب غرض بود نه تعذیب نفوس

غالب دهلوی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

گر سالک عارفی و بی‌عیب و عبوس

بدخواه مباش بر مسلمان و مجوس

بر خلق نباشد ار ترا طبع کریم

آزرده مباد کز تو گردند نفوس

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶

 

ای آنکه مکمل عقولی و نفوس

هیچ از کرمت نگشته نفسی مایوس

از خواهش نفس و فتنه خلق بدار

در حصن امان خود صفی را محروس

صفی علیشاه
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱ - در مسافرت بمشهد گفته شد

 

از دیدن آفتاب در خطهٔ طوس

چندیست که گشته‌اند مردم مأیوس

خورشید به ابر گشته پنهان گوئی

گردیده خجل ز طلعت شمس شموس

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای میر حجازی ای شه خطهٔ طوس

ای روی تو در سپهر دین شمس شموس

خواهم که ز راه لطف دستم گیری

یعنی ز کرم بخوانیم بر پا بوس

صغیر اصفهانی