×
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۸
ای با تو مرا دوستی سی روزه
از خدمت تو وصل کنم دریوزه
گفتی که چرا تو آب را نادیده
ای جان جهان سبک کشیدی موزه
عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۱
ای دوست بدان کاین فلک پیروزه
از حلقهٔ جمع ما کند دریوزه
هر کس که کشد دمی ازین پستان شیر
بالغ گردد گرچه بود یک روزه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۷
روی تو نماز آمد و چشمت روزه
وین هر دو کنند از لبت دریوزه
جرمی کردم مگر که من مست بدم
آب تو بخوردم و شکستم کوزه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۲
مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه
تا روزه کند ترا به حق دریوزه
آب حیوان خنک کند دلسوزه
این روزه چو کوزه است مشکن کوزه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۸
هین نوبت صبر آمد و ماه روزه
روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه
بر خوان فلک گردد پی دریوزه
تا پنبهٔ جان باز رهد از غوزه